مقایسه خوشبختی و یافتن معنی خوشبختی
یک خط متمایز بین خوشبختی و معنی نیز وجود دارد.
به ندرت خوشبختی و معنی با هم یا به طور متقابل مورد استفاده قرار میگیرند.
چرا که آنها دو تجربه بسیار متفاوت را توصیف میکنند.
روی باومیستر (Baumeister Roy) و همکارانش (2013) میگویند:
“انسان ممکن است در تلاش برای خوشبختی به بسیاری از موجودات دیگر شباهت داشته باشد، اما تلاش برای یافتن معنی زندگی بخشی اساسی از آنچه ما را انسان میسازد بوده و منحصر به فرد است.”
بر خلاف خوشبختی، تلاش برای یافتن معنی حالت زودگذر نیست که در طول روز شناور باشد.
یافتن معنی مفهومی جامع تر از هدف و احساس کمک به چیزی بزرگتر از خودتان است.
همانطور که نقل قول باومیستر و همکارانش (2013) نشان میدهد، بین روشهای جستجو و فواید تجربه خوشبختی و یافتن معنی تفاوتهای مهمی وجود دارد. اسکات باری کافمن در (Science American 2016) این تمایزاتی را که باومیستر و محققان دیگرش بین این دو یافتند اینگونه تشریح میکند:
- داشتن زندگی آسان یا دشوار مربوط به خوشبختی است و ربطی به یافتن معنی ندارد؛
- احساس سلامتی به خوشبختی مربوط است و ربطی به یافتن معنی ندارد.
- احساس خوب بودن مربوط به خوشبختی است، نه یافتن معنی.
- کمبود پول باعث کاهش خوشبختی بیش از یافتن معنی میشود.
- افراد دارای زندگی پرمعناتر موافقند که “روابط از دستاوردها مهمترند”.
- کمک به افراد نیازمند به یافتن معنی مربوط است و نه خوشبختی.
- توقع انجام تفکر عمیق زیاد به طور مثبت به یافتن معنی مربوط است و نه خوشبختی.
- خوشبختی بیشتر به دریافت کننده بودن مربوط میشود و نه اهدا کننده بودن، در حالی که یافتن معنی بیشتر مربوط به اهدا کننده بودن است تا دریافت کننده.
- هرچه افراد بیشتر احساس کنند که فعالیتهایشان مطابق با مضامین اصلی و ارزشهای آنها مطابقت دارد، معنای بیشتری را در فعالیتهای خود گزارش میدهند.
- عاقل، خلاق و حتی مضطرب دیدن خود، همه با یافتن معنی ارتباط دارد، اما هیچ ارتباطی (و در برخی موارد، حتی یک رابطه منفی نیز نشان داده شده است) با خوشبختی ندارد (کافمن، 2016).
اصولاً، اگرچه خوشبختی و یافتن معنی با هم همپوشانی دارند و هر یک میتوانند در تجربه دیگری نقش داشته باشند، اما این دو میتوانند منحصر به فرد باشند (باومیستر و همکارانش، 2013).